Quantcast
Channel: دل پرسه ها
Browsing latest articles
Browse All 6 View Live

Article 5

گفتم ماهی بیاور از چشمانت که با آسمان راه می رود ماه ها گذشت و نیامدی و آنقدر به بی ماهی آسمان خیره ماندم تا ماهی شدم و از رودخانه ات به رود دیگری رفتم   گراناز موسوی

View Article



Article 4

می بینیمادر تر از تمام سال های بی بازیچنگ در چنگاما بی شفای گرفتن از توپهلو به پهلوی سیاهیغافلگیر شبم هنوزو گیر افتادنبه انتهای هر چه زخمدر تازگی آن چه نیستتازه نیستکه غربی می شوممجاور در تنتو شاید این...

View Article

Article 3

هر شب کسی در خواب هایم با اسب های بی سرباز بی وقفه در خون تو میخواند با صبح سلام - همشهری با ایستگاه کبوترانی که درست سر ساعت خوابشان برد در دبستان های سبز سالهایی که رنگ به قبر داده ای تخته به تخته...

View Article

Article 2

    مثل اتفاق افتادنت بریده / بریده میدویدم تا تو با ناخنهایی که بوی خنج میداد که امکان برگشتنت انکار آفتاب بود به شرق هرچه روز   نگاه کن پدر : به روزهایی که بی صدا بزرگم میکردند و تو میشنیدی و چرا من...

View Article

Article 1

خلوت روزهایت. . . آبستن هذیانهای هرشبیستکه من از تو بیرون میزنمتا بریزم روی همین بهاری که ناخواسته استدرست بر عکس توکه هرشبشبیه برگشتندراولین کام سیگار میشوی

View Article


Article 0

    دستهایم دزدانه به تو خیره اند وقتی سکوت  قرار   دادهایم میشود و نمیشود پرت از تو بود وقتی گیرم لای دندانهایت تو هم بیا دستی بجنبان مثلن به پر و پایم بپیچ و فکر کن کلافگی از تو آرام آرام  رام میکند...

View Article
Browsing latest articles
Browse All 6 View Live